DIngدانگ تیزر رمان

𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 · 1404/3/10 22:07 · خواندن 1 دقیقه

 

- دینگ دانگ(میکوبه به در) فقط میخوام بازی کنیم عزیزم

(دختره جیغ میکشه )

-کمکککک کسییی نیست؟

با گریه التماس کمک میکردم کسی گوش نمیداد

و اون روانی قاتل منو هدف گرفته بود

با خنده وحشتناکی 

-عزیزم درو خودم باز کنم ؟

++++

با دیدن جسد های روی زمین با وحشت نگاش کردم و سرمو به نشونه نه تکون دادم

خندید جنون وار

- دینگ دانگ

و نفر بعدی رو کشت و اومد سمت من شروع کردم به دوییدن 

هرجا میرفتم پیدام میکرد 

++++++

-لطفا خواهش میکنم نکشش

صداش از پشت تلفن  بلند شد 

- دینگ دانگ فقط ۱ ساعت وقت داری برسی اینجا دختر 

و تلفن قطع شد

++++

نگاهی به دستکش های دستش کردم 

- اگه بتونی چهار روز دووم بیاری و فرار کنی ازادی ولی غبر این دینگ دانگ اسیر ابدی من میمونی

با گریه خواستم عقب برم ولی

+++

-اوه دینگ دانگ من قاتلتم یادت رفته چند بار جون سالم به در بردی؟

چشامو بستم و باز کردم لبخند شیطانی که رو لبم بود غیر قابل باور و کنترل بود

-عیب نداره من تورو فرشته نجات خودم میکنم 

و دست های بسته ام رو زدم به تخت سینش و سرمو کج کردم که موهام ریخت رو صورتم

- میگی فصل بعدی رو باز کنیم دینگ دانگ عزیزم؟

خنده ای کردم و ..