رویای دارکــ+رمــان

رویای دارکــ+رمــان

از پیوستنتون به وبلاگم خیلی ممنون امیدوارم خوشتن بیاد کوتاه میگم که چیکار میکنیم تو وبلاگ قراره رمان و سناریو بنویسم و...

Ding دانگ P.2

Ding دانگ P.2

𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 · 1404/3/15 23:42 ·

که متقابل پوزخندی بهش زدم که دور از چشم بابا نموند  بعد از کلی حرف زدن بابا با اخم گفت 

-پاشو دخترم ارکان رو راهنمایی کن

از لحنش چندشم دش چه برسه بقیه 

پاش شدم با چشم غره ای گفتم

-بفرمایید 

با نیشخند معروفی بلند شد و زیر لب جوری گفت که خودم بشنوم 

-انقدر مودب حرف زدن از تو بعیده 

-ایشالا با  کلی فش بدرقت میکنم اقا ارکان 

-یکی طلبت 

و بدون اینکه منتظر من بمونه رفت سمت اتاقم وایی گفتم با بدبختی خودمو رسوندم سمتش

 

Ding دانگ P.1

𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 · 1404/3/13 00:02 ·

-واقعا بابا میخوای منو به یه روانی بدی؟

با خشم توپید

-پسر دوستمه روانی نیست اگه کرم نریزی دو دیقه دیگه پایین باش

هوفی کشیدم که رفت با خشم اتاقو بهم ریختم حالم خوب نبود

-افسانه 

-زهرمار افسانه برو بیرون پروانه 

پروانه با دلخوری رفت بیرون یه دست لباس ابی پوشیدم 

و رفتم پایین 

-انگار عروس خانم هم تشریف اورد 

با حرف مادر علیسان اخمی کردم علیسان رفیقم بود و پروانه خواهر من باهاش تو رابطه بود

نشستم جلو ارکان 

DIngدانگ تیزر رمان

DIngدانگ تیزر رمان

𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 𝕬𝖞𝖗𝖘𝖆 · 1404/3/10 22:07 ·

 

- دینگ دانگ(میکوبه به در) فقط میخوام بازی کنیم عزیزم

(دختره جیغ میکشه )

-کمکککک کسییی نیست؟

با گریه التماس کمک میکردم کسی گوش نمیداد

و اون روانی قاتل منو هدف گرفته بود

با خنده وحشتناکی 

-عزیزم درو خودم باز کنم ؟

++++

با دیدن جسد های روی زمین با وحشت نگاش کردم و سرمو به نشونه نه تکون دادم

خندید جنون وار

- دینگ دانگ

و نفر بعدی رو کشت و اومد سمت من شروع کردم به دوییدن 

هرجا میرفتم پیدام میکرد 

++++++

-لطفا خواهش میکنم نکشش

صداش از پشت تلفن  بلند شد 

- دینگ دانگ فقط ۱ ساعت وقت داری برسی اینجا دختر 

و تلفن قطع شد

++++

نگاهی به دستکش های دستش کردم 

- اگه بتونی چهار روز دووم بیاری و فرار کنی ازادی ولی غبر این دینگ دانگ اسیر ابدی من میمونی

با گریه خواستم عقب برم ولی

+++

-اوه دینگ دانگ من قاتلتم یادت رفته چند بار جون سالم به در بردی؟

چشامو بستم و باز کردم لبخند شیطانی که رو لبم بود غیر قابل باور و کنترل بود

-عیب نداره من تورو فرشته نجات خودم میکنم 

و دست های بسته ام رو زدم به تخت سینش و سرمو کج کردم که موهام ریخت رو صورتم

- میگی فصل بعدی رو باز کنیم دینگ دانگ عزیزم؟

خنده ای کردم و ..